English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bag U تعدادی از اجزای نا مرتب
bags U تعدادی از اجزای نا مرتب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diagonal matrix U ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchange U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
merge sorting algorithm U الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
exchanging U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanged U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
sort U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
building component U اجزای ساختمان
frequency component U اجزای فرکانس
assets U اجزای داده جدا
composition U نسبت اجزای سازنده
compositions U نسبت اجزای سازنده
explosions U لیست اجزای بکاررفته در یک محصول
explosion U لیست اجزای بکاررفته در یک محصول
filing U 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
azimuth resolution U اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
arrays U محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
array U محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
entoptics U شناسایی وفایف اجزای درونی چشم
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
to orient compound U نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
azimuth micrometer U وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
work breakdown U روش تقسیم یک عمل به اجزای مشخص و کوچک
bridges U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridged U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
consumables U موضوعات سادهای که در اجزای هر روزه سیستم کامپیوتری لازم اند
cold U اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
colder U اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
colds U اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
coldest U اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
some U تعدادی
structure U تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structuring U تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structures U تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
format U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
formats U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
block U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
blocked U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
blocks U تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
assembly U تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند
bundling U تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
bundles U تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
bundle U تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
incorporating mill U کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
paralleled U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallelled U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
buffer pool U تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
parallels U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallel U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
mux U مداری که تعدادی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
paralleling U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallelling U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
bridged U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
pact U نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pacts U نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
MISD U معماری کامپیوتر موازی که یک AW و باس داده با تعدادی واحد کنترل دارد
board U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
boarded U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
automatic U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
concentrate U ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrates U ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrating U ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
automatics U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
indenting U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
macro U کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
authorization to copy U اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
indent U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
SIMD U معماری کامپیوتر موازی که تعدادی ACU و باس داده به همراه یک واحد کنترا دارد
indents U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
circuit U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
program U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
programs U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
cuno filter U نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
wire locking U بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
processor U کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
allocation U یک یا تعدادی بیشتر شیار روی دیسک سخت که برای ذخیره سازی فایل یا بخشی از آن به کار می رود
allocations U یک یا تعدادی بیشتر شیار روی دیسک سخت که برای ذخیره سازی فایل یا بخشی از آن به کار می رود
print U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
prints U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
printed U چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
plot U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plots U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plotted U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
auctioneering device U وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
adders U تعدادی جمع کننده کامل که به صورت موازی دو کلمه را با هم جمع میکند
adder U تعدادی جمع کننده کامل که به صورت موازی دو کلمه را با هم جمع میکند
teleconferencing U ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
matrix U آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
matrixes U آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
paralleled U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallelled U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallelling U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallel U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
paralleling U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallels U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
hierarchical communications system U شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
shifted U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifts U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shift U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
stacks U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stack U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
MIMD U معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
stacked U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
nucleon U اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
parallelling U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
trimmest U مرتب
tidies U مرتب
shipshape U مرتب
tidier U مرتب
tidied U مرتب
indexes U مرتب کر دن
orderlies U مرتب
tidiest U مرتب
regular <adj.> U مرتب
regulars U مرتب
tidying U مرتب
trims U مرتب
trim <adj.> U مرتب
systematic U مرتب
tidy <adj.> U مرتب
businesslike U مرتب
decent <adj.> U مرتب
he was neat U مرتب
prissy U مرتب
presentable <adj.> U مرتب
fair <adj.> U مرتب
kilter U مرتب
methodic U مرتب
neat <adj.> U مرتب
in good order <adj.> U مرتب
neater U مرتب
neatest U مرتب
straight <adj.> U مرتب
proper <adj.> U مرتب
steady <adj.> U مرتب
uncluttered <adj.> U مرتب
index U مرتب کر دن
well groomed U مرتب
well-groomed U مرتب
ordered U مرتب
irregular U نا مرتب
serials U مرتب
business like U مرتب
serial U مرتب
orderly U مرتب
well-ordered <adj.> U مرتب
indexed U مرتب کر دن
internetwork U تعدادی شبکه متصل بهم با استفاده از bridge و roater که به کاربر یک شبکه امکان دستیابی به هر منبع در شبکه دیگر بدهد
protasis and apodosis U شرط و اجزای شرط
duly <adv.> U بصورت مرتب
collocating U مرتب کردن
neatly <adv.> U بصورت مرتب
collocates U مرتب کردن
collocated U مرتب کردن
well ordered U مرتب و منظم
tidily <adv.> U بصورت مرتب
orderly <adv.> U بصورت مرتب
straightest U راحت مرتب
straight U راحت مرتب
sorting U مرتب نمودن
tidied U مرتب کردن
tidier U مرتب کردن
tidies U مرتب کردن
tidiest U مرتب کردن
orderly <adv.> U بطور مرتب
tidily <adv.> U بطور مرتب
neatly <adv.> U بطور مرتب
tidy U مرتب کردن
duly <adv.> U بطور مرتب
tidying U مرتب کردن
collocate U مرتب کردن
straighter U راحت مرتب
concerts U مرتب کردن
ordered pair U جفت مرتب
partially ordered U پاره مرتب
put straight U مرتب کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com